روز های سخت، شیرین
این روز ای آخر داره سخت و سنگین می گذره.یه عالمه کار عقب افتاده دارم.یه عالمه کارای سخت و سنگین انجام دادم.کلی عذاب وجدان می گیرم وقتی این همه فعالیت می کنم.که تو اذیت می شی.توام دیگه خسته شدی.؟دوس داری زود تر بیای خونه؟؟؟ این سه روز ام صبر کن.عزیز دل. واسه مامان دعا کن...
نویسنده :
معصومه بندانی
1:47